مقدمه
معنویت، مفهومی است که در سنت ما در مطاوی مباحث دینی و عرفانی مطرح بوده است و هیچ نگاه استقلالی بدان نشده است؛ اما امروزه به واسطه تحولات فرهنگی در غرب، کنار گذاشتن دین سنتی و در عین حال نیاز شدید به معنای زندگی و جهان، مبحث معنویت به صورت یک مبحث مستقل از دین در آمده است. ما باید نسبت خودمان را با این پدیده نوین مشخص کنیم. خصوصاً آنکه غربی¬ها نگاه کارکردی به این مفهوم داشتهاند و از آن در حوزههای بسیاری مانند مددکاری اجتماعی، مدیریت و افزایش راندمان کار، رواندرمانی، پزشکی، تعلیم و تربیت و مانند آن بهره بردهاند. معنویت بنا بر تعریفی که اینجانب مبتنی بر تعاریف بیشمار ارائه شده در ایران و غرب و تحلیل آنها ارائه کردهام، یک تحول درونی عمیق و اثرگذار است که همه ابعاد وجودی انسان را تحتالشعاع قرار میدهد. اگر ابعاد انسان را شامل بعد روانی- تنی، شناختی و رفتاری بدانیم، میتوانیم شاخصهایی را برای بازشناسی معنویت ارائه دهیم. بنا بر تعریف، وجود معنویت در شخص با وجود شاخصهایی تنها در یکی از ابعاد فوق برملا نمیشود؛ بلکه معنویت باید خود را کمابیش در همه ابعاد نشان دهد. این تکنگاشت در پی آنست که تا حدود توان، مسیری را آغاز کند که با اندیشهورزیهای آتی و تحقیقات میدانی بیشتر، نهایتاً به ارائه گزارشی قابل اعتماد از وضعیت معنویت در جامعه و سازمان¬های کشور منجر شود.
کلیات
ضرورت بحث در ارتباط با تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
معنویت الزاماً با دینی بودن افراد یکی نیست. چه بسا میزان دینی بودن افراد (التزام به ظواهر شرع مانند نماز و روزه و ...) در یک جامعه یا یک شرکت و اداره یا مدرسه بالا باشد؛ اما معنویت در آنجا وضعیتی نامناسب داشته باشد که در این صورت دینداری آن افراد را می¬توان دینداری قشری نامید. دینداری معنوی دقیقاً نقطه مقابل دینداری صوری، جزماندیشانه و تعصبآمیز است؛ بنابراین لازم است میزان معنویت در جامعه جدا از میزان دینداری سنجیده شود. معنویت آثاری دارد که الزاماً با آثار دینداری منهای معنویت یکی نیست. در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، قطعاً دین یک عنصر اساسی است، اما باید متوجه بود که این دین چگونه دینی است، آیا دین گوشهگیر آخرتگرا است یا دین حاضر در تحولات اجتماعی و سیاسی؟ آیا دین منطبق بر علم و عقل است یا دین جزماندیشانه؟ آیا دین سنتی است یا دین روشنفکرانه تقلیلگرا؟ و نهایتاً آیا دین معنویتگرا است یا دین قشری و صورتگرا؟ برای ترسیم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید دید تاکنون چگونه دینی را در میان جامعه و سازمانهایمان ترویج کرده و بسط دادهایم و در حال حاضر چگونه دینی در مساجد، هیئتها، محافل دینی و اقشار مختلف جامعه رایج است. فراموش نکنیم که دین قشری آثاری دارد کاملاً متفاوت با آثار و پیامدهای دین معنوی. دین معنوی، انسانها را برمیانگیزد، به جهاد وامیدارد، نسبت به تمتعات و چشمداشتهای مادی بیاعتنا میکند، پاک دست و قابل اعتماد میسازد، هدفمند و سرشار از نشاط و شورمندی میکند، انسانها را اخلاقی و متعهد میسازد. اما دین قشری، متعصبانه است و کور. دینداری خالی از معنویت که نوعی دینداری بیمار است، نه تنها آثار مثبت اجتماعی و فردی بر جای نمیگذارد، بلکه جامعه را بیمارگون به سمت نفی علم، شکوفایی و پیشرفت میبرد. برداشتهای ناصحیح از تعالیم اصیل دینی که منجر به دینداری قشری میشود، عبادت و تقرب به خداوند را در اعمال فردی نماز و روزه منحصر میبیند، شیعیگری را به آن میداند که سخنانی تحریککننده علیه دیگر فرق اسلامی بگوید، حب و تولی اهل بیت (علیهمالسلام) را به صرف سینهزنی، اطعام عزاداران و زیارت (هر چند بدون معرفت) فرو میکاهد و انتظار فرج را به امیدی تنپرورانه و کنار نهادن هرگونه تلاش جهت ترویج و بسط دین معنا میکند. روشن است که ضعف معنویت و خالی شدن دینداری از معنویت، دقیقاً جامعه را از رشد و شکوفایی بازمیدارد، بلکه ضد پیشرفت عمل میکند.
معنویت در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت جایگاهی اساسی دارد. معنویت با تأثیرگذاری شگرف بر فرد، میتواند بر ابعاد مختلف جامعه اسلامی اثر بگذارد و نهایتاً با تحتتأثیر گذاردن کل جوامع اسلامی، الگویی بینظیر و متعالی را به جهان بشریت عرضه کند. معنویت موجب بلوغ دینداری افراد میشود، به هویتیابی وجودی آنها کمک میرساند، آرامش روانی را برای آنها به ارمغان میآورد و آنها را سختکوش، پرانرژی و منضبط میکند. معنویت به ارتقا و سالمسازی روابط اجتماعی کمک میکند و چون افراد را هویتدار، هدفدار و پرانرژی کرده است، موجب افزایش خلاقیت و راندمان کار میگردد. عرصههای زندگی، علم و دانش، تعلیم و تربیت، هنر، سیاست و اقتصاد جامعه، بر اثر رشد معنویت فردی و اجتماعی، به شکوفایی و توازن میرسند. جامعهای که از معنویت چنین تأثیراتی را گرفته باشد، بر تمدن اسلامی اثر عمیق خواهد گذارد به گونهای که موجب همبستگی ملل اسلامی، ایستادگی شجاعانه در برابر استکبار جهانی و اعانه تمدن اسلامی به جهان بشریت در زمینه نوآوریهای علمی، صلح، محیطزیست و ... خواهد شد. چنین تحولی در تمدن اسلامی، به منزله ارائه الگویی است زنده از یک تمدن بالغ و بالنده به جهان.
واژگان کلیدی: پیشرفت، معنویت اصیل اسلامی، ایمان اکبر، معنویتهای نوپدید، مدرنیته و پستمدرنیته، آینده معنویت در ایران.