چکیده
این نوشتار به درخواست اندیشکده آمایش بنیادین تدارک و تهیه گردیده و بیشتر معطوف به یک دیدگاه نظری پیرامون دستگاه جغرافیایی ایران است. در مورد عنوان «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» و تأکید آن به واژههای اسلامی و ایرانی دلایل و استنادات متعددی بیان شده است، ولی بدون تردید نمیتوان خود را از اندیشهای نظری و بنیادی در این زمینه بینیاز دانست. بهطورکلی ایران ظرفی مکانی تلقی میشود که ارزشهای اسلامی در آن باید تجلی یابد ولی این ظرف یک دستگاه سرزمینی است و بسیار فراتر از تحلیلهای معمول در شکل دادن چهارچوبههای معرفتی، منطق و سازمندیهای طبیعی و اجتماعی ساکنان آن عمل میکند، به همین خاطر بدون شناخت این دستگاه سرزمینی هر چیدمان فضایی طراحی شود در عمل با اقبال روبهرو نخواهد شد و تجارب تاریخ معاصر، گواهی بر این اتفاق است. دستگاه جغرافیایی بر این حقیقت تأکید دارد که تنوع سرزمینی نه تنها عاملی در سازمندیهای طبیعی که سازمندیهای اجتماعی را نیز در کنترل دارد و تحول و پیشرفت هر سرزمینی بدون فهم این مفهوم با موفقیت روبرو نخواهد بود. دستگاه جغرافیایی منظومهای است که نحوه و شکل تحول سرزمینی را در قالبی پایدار تقریر میکند و اصول دانش آمایش در این حوزه را به ما نشان میدهد. این اصطلاح که با مفهوم جدیدی وارد ادبیات جغرافیا شده و بیشتر متأثر از بینش معناشناسی در جغرافیا است، بر این نکته تأکید دارد که نقش عوامل و مولفۀهای جغرافیایی چیزی فراتر از تأثیرگذاری و تأثیرپذیریهای متقابل محیط بر انسان را مطرح میکند. به عبارتی همانگونه که هر جامعهای میتواند دارای دستگاهی زبانی و یا فرهنگی باشد و نوع فهم و ادراک آن جامعه از پدیدههای ملموس و مفاهیم، به ویژگیهای آن دستگاه بستگی داشته باشد، جغرافیای مناطق نیز بر این سیاق میتواند دستگاهی سرزمینی به وجود آورد که بسیاری از ادراکات و تجارب محسوس و عینی انسانها از محیط در قالب چنین دستگاهی تبلور یابد. دستگاه جغرافیایی ابزاری مفهومی است که هویت مکانی، ارتباط معنایی، سازمندیهای اجتماعی و منظومهای از فرآیندهای جغرافیایی که در آن بهصورت چشماندازهای هویتدار تبلور مییابد را توضیح میدهد، لذا کوشش اصلی در این نوشتار تبیین نظریهای تحت عنوان دستگاه جغرافیایی ایران بهعنوان ضرورتی شناختشناسانه در بهکارگیری واژه اسلامی- ایرانی برای مرکز الگو است و سعی دارد دغدغههای احتمالی که گاه بهصورت سؤالاتی به شکل زیر مطرح میشود را مبتنی بر روششناختی معنایی پاسخ داده باشد.
*آیا ما با طرح چنین واژهای (الگوی اسلامی- ایرانی) گرفتار عصبیتی ملی نشدهایم؟
*آیا با طرح ایرانی بودن الگو، جهانشمولی گزارههای علمی خدشهدار نمیشود؟
*آیا طرح واژه ایرانی در دنباله عبارت الگو، خود نقیضی در اسلامی بودن نیست؟
*آیا بکار بردن چنین واژهای (اسلامی- ایرانی) به راهبرد کلی انقلاب اسلامی که داعیه برپایی امت اسلامی را دارد لطمه وارد نمیسازد؟
*با توجه به مبحث جهانیشدن و تحولات تکنولوژیک، خروجیهای نظریه دستگاه جغرافیایی را چگونه باید ارزیابی نمود؟
*آیا بین تحولات فرهنگی و تحرک جمعیتی و شغلی در عصر حاضر و تأکید بر حفظ سازمندیهای گذشته سرزمینی در دستگاه جغرافیایی، تعارض بنیادی مشهود و ملموس دیده نمیشود؟
*آیا تمسک به نظریه دستگاه جغرافیایی صرف، نادیده انگاشتن سایر ابعاد اقتصادی، فرهنگی، مدیریتی و ارزشی مؤثر در حفظ پایداری و وحدت ملی تلقی نمیشود؟
*به کار گرفتن ظرافتها و ارائه توضیحات در مورد تعمیم قواعد علوم فیزیک و زیستشناسی در حوزههای دیگر مثل جامعهشناسی، تاریخ، فرهنگ و سیاست، مانند آنچه در دستگاه جغرافیایی مورد استفاده قرار گرفته تا چه حد مجاز و قابل اعتماد است؟
*آیا پذیرش دستگاه جغرافیایی بنا به تعبیری، گردن نهادن به پارادایم جبر محیطی نیست؟
*ایده دستگاه جغرافیایی با تدوین سند آمایش بنیادین بهویژه با مبانی اختصاصی و نظام مسائل در «الگوی اسلامی- ایرانی» پیشرفت چه ارتباط ملموس و روشنی میتواند داشته باشد؟
گذشته از تحلیل این مسائل هدف دیگری که در این تکنگاشت دنبال میشود، تبیین افتراق و مقایسه بین دو بینش در مورد مدیریت کلان جامعه یعنی «تفکر برنامهریزی» و «آیندهپژوهی» است. اگرچه این تفاوت در محافل علمی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است ولی درمجموع میتوان گفت مرکز الگوی اسلامی- ایرانی با انتخاب واژگانی چون پیشرفت به جای توسعه و ورود به مباحث ارزشی اسلام و اصالت دادن به ویژگیهای سرزمینی در راهبردهای عمومی خود، این تفاوت را تا حد زیادی بدون پرداختن به عمق این افتراقها نشان داده است.
در این تحقیق از تحلیل کلام استفاده شده است. تحلیل کلام از جمله روشهای کیفی است که در مطالعات انسانی و اجتماعی به کار گرفته میشود و نکته اصلی افتراق آن با روشهای کلاسیک، طرح متنواره در پژوهشها است. اگرچه در مطالعات جغرافیایی اینگونه بررسیها سابقه چندانی ندارد، ولی باید اذعان نمود که سابقه ورود این روشها در جغرافیا با عناوین دیگر، به یکی دو دهه پیش بر میگردد. در این تکنگاشت برای دستیابی به اهداف تحقیق ابتدا نسبت به واکاوی افکار و دکترین ساپیر- ورف (1965) و دیلتای (1388) مبادرت و سپس با مبنا قرار دادن دادههای 28 گانه سرزمینی و اجتماعی، سعی شده فرایند انجام تحقیق در الگوریتمی به نمایش گذارده شود (شکل 1). با تدوین چنین فرایندی در تهیه دادهها، نحوه تحلیل آنها هم در متن جغرافیای ایران مستلزم به کارگیری واژگان و مفهومسازیهای جدید بود. لذا مفاهیمی چون جرم تمدنی، جرم هویت اجتماعی، جرم هویت مکانی، شعاع هویت مکانی و اجتماعی، جرم تولید فرهنگ، جرم تولید مدنی و بهکارگیری کنام مدنی ضرورت مییافت و در نهایت پردازش مفهوم هویت آینهای از جمله نوآوریهای مفهومی برای تعریف دستگاه جغرافیایی ایران به شمار میآید. مفاهیمی که در ادبیات جغرافیایی ایران سابقهای برای آن نمیتوان متصور بود و بر اساس اصول فیزیک آینهها، مفهومسازی هویت آینهای تئوریزه شد. این تلاشها با استفاده از مدل نیلز بور منجر به تعریف منظومه دستگاه جغرافیایی ایران گردید.
دستگاه جغرافیایی ایران
نوع:
موضوع:
زبان:
زبان اصلی:
انتشارات:
محل انتشار:
تعداد صفحات:
91
سال:
1395
شابک:
978-600-7611-
نظر:
شماره:
79
فایل منتشر شده:
دیدگاهها
دریافت کتاب
سلام
چرا نمیشه فایل کتاب رو دانلود کرد؟ کتاب رو به بد خرید اضافه می کنیم ولی لینک دانلودی نیست