چکیده
توسعهیافتگی، به عنوان اتوپیای قرن حاضر، امری است که تمام تلاشهای دولتها را در زمانۀ ما به خود معطوف کرده و همۀ ممالک، تلاش میکنند خود را هر روز به این مدینه فاضله نزدیکتر کنند و هر روز بیشتر به کشورهای توسعهیافته تشبّه پیدا کنند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نبوده و اگرچه در مقام سخن همواره به نقد جوامع غربی پرداخته میشود ولی مروری بر برنامههای توسعه کشور در چهار دوره گذشته نشان میدهد که در مقام عمل، همان معیارها و شاخصهای غربی (البته با اصلاحاتی جزئی) به عنوان معیار سنجش توفیق برنامهها مدنظر قرار میگیرد. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمتالله علیه) با هدف احیای تفکّر دینی و حیات طیبه انسانی در سال 1357 به پیروزی رسید و سیر حرکت تمدّن مدرن را که مدعی بود دین در دورهی جدید هیچگونه جایگاهی ندارد، زیر سؤال برد. امّا این پرسش وجود دارد که آیا قالب برنامهریزی و شاخصگذاریای که برای رسیدن به این هدف در 20 سال گذشته به کار گرفته شده، اساساً با این هدف سازگار است؟ و آیا این وسیله (توسعه) ما را به آن مقصد (حیات طیبه) میرساند یا خیر؟ اگر به عنوان یک مشاهدهکننده به شیوهای قومنگارانه به جامعه ایران بنگریم، مشاهده میکنیم که هر چه کشور ما از لحاظ شاخصهای توسعه، توسعهیافتهتر شده است، ارزشهای اصیل اسلامی- ایرانی در جامعه کمرنگتر شده است و ارزشهای غربی جایگزین آنها شده است. بر این اساس در این نوشتار به دنبال آن هستیم که نشان دهیم الگوی توسعه اساساً قادر نیست جامعه ایران را به حیات طیبه سوق دهد و تلاش برای ارتقاء شاخصهای توسعه ما را از اهداف انقلاب اسلامی دور مینماید و به همین دلیل لازم است الگویی جایگزین (که در این تکنگاشت و تألیفات پیشین نویسنده تحت عنوان الگوی تعالی مطرح شده است) طراحی و بسط یابد که خود شاخصهای مختص خود را دارا میباشد.
بدین ترتیب در این تکنگاشت ابتدا الگوی توسعه و شاخصهای آن مورد بحث قرارگرفته و سپس بیان میشود که چون غایت این الگو، تنها و تنها توسعه تمتّع و رفاه مادّی بشر است و دین نه تنها در آن جایگاهی ندارد بلکه حتّی مخلّ توسعه نیز شمرده میشود، اساساً با هدف آفرینش انسان یعنی قرب الهی سازگاری ندارد و لذا نمیتواند الگوی مناسبی برای انقلاب اسلامی ایران جهت رسانیدن انسان به حیات معنوی باشد؛ لذا بایستی در الگو و شاخصهای آن تجدیدنظر صورت گیرد. پس از ارائه وجه سلبی بحث، وجه ایجابی یعنی ارائه الگوی جایگزین مطرح شده و الگویی تحت عنوان «تعالی»، با هدف قرب انسان به خداوند متعال، معرفی میگردد و چارچوب شاخصگذاری برای آن، به عنوان جایگزین شاخصهای موجود توسعه که میزان دستیابی بشر به رفاه مادّیِ صرف را آن هم به صورتی ناقص اندازهگیری میکنند، ارائه میشود. این چارچوب شاخصگذاری که با اتکا به منابع دینی طراحی شده است، بر مبنای چهار رابطهی انسان، یعنی رابطه انسان با خدا، خود، دیگران و طبیعت تعریف شده است:
محور رابطه انسان با خدا شامل تمامی وظایف انسانها در قبال خداوند و فرستادگان و اولیاء او است. بر این اساس لازم است حکومت اسلامی مقدمات و آموزشهای لازم را برای آنکه آحاد جامعه حقوق الله را رعایت نمایند فراهم آورد. بر این اساس لازم است شاخصهایی مبنی بر اینکه آحاد جامعه تا چه میزان حقوق الهی را رعایت میکنند تدوین و به طور مرتب اندازهگیری شود و سپس تلاش شود این شاخصها ارتقاء یابد. همچنین حکومت اسلامی بایستی با شاخصهایی تلاش نماید شرک را نیز در جامعه کاهش دهد تا روی دیگر حقوق الهی بدین ترتیب رعایت شود. بدین ترتیب بر اساس آیه 96 سوره مبارکه اعراف، هر اندازه این شاخصها ارتقاء یابند باعث رونق زندگی این دنیایی در عالیترین شکل خود نیز میشوند.
در محور رابطه انسان با خود، نیز وظیفه حکومت اسلامی آن است که مقدماتی را فراهم نماید که افراد جامعه کلیه نیازهای مادّی (شامل امنیت، آرامش، رفاه، خوراک، پوشاک، نیازهای جنسی و بقای نسل، ارتباطات و حمل و نقل، مسکن، ابزارآلات (سختافزار و اثاث زندگی)، دارو، درمان و بهداشت، سلامت و توانایی جسمی) و معنوی (شامل گرايش به پرستش، گرايش به حقيقتجويي (دانايي)، گرايش به خير و فضيلت (اخلاق)، گرايش به جمال و زيبايي و گرايش به خلاقيت و نوآوري) خود را به میزان لازم و به طور هماهنگ برآورده نمایند.
در زمینه رابطه انسان با دیگران میتوان آن را به روابط خویشاوندی و غیرخویشاوندی تقسیم نمود. در روابط خویشاوندی رابطه انسان با خانواده و اقوام وجود دارد. انسان در خانواده با والدین، برادران و خواهران و همسر و فرزندان در تعامل است و در زمینه رابطه با اقوام نیز اقوام سببی و نسبی قابل تعریف است. در زمینه روابط غیرخویشاوندی نیز دایره رابطه به همسایه و همکار، همشهری، هموطن، همکیش (امت اسلامی) و در بزرگترین دایره ناهمکیشان در صحنه بینالمللی گسترش پیدا میکند. بر اساس آنچه گفته شد حکومت اسلامی بایستی برای هر یک از روابط فوق شاخصهایی را تعیین نماید و همواره سعی در بالا بردن این شاخصها نماید. سرانجام نیز چهارمین رابطه، رابطه انسانها با طبیعت میباشد که منابع اسلامی سرشار از شاخصهایی است که رابطه انسانها با محیطزیست و گیاهان و حیوانات را تنظیم میکند و این سفارشات از آنجا که از منبع وحی سرچشمه میگیرد لذا مانند قوانین بشری، نسبی و مقرون به خطا نمیباشند.
واژگان کلیدی: تعالی، توسعه، رشد معنوی، تمتع مادی، قرب، پیشرفت، شاخص
پارادایم تعالی جایگزین پارادایم توسعه: ضرورت تحول در چارچوب شاخصگذاری برای پیشرفت
نوع:
موضوع:
زبان:
زبان اصلی:
انتشارات:
محل انتشار:
تعداد صفحات:
76
سال:
1394
شابک:
0- 34 - 7611
نظر:
شماره:
53
فایل منتشر شده: