هيچ یک از کشورهاي اسلامي، پس از حدود 200 سال آشنايي با غرب، هنوز نتوانسته است از سد عقبماندگي عبور کند و به عنوان کشوري پيشرفته بهجمع پرچمداران توسعۀ اقتصادي، علمي و فني بپيوندد. اين انديشه که عاملي ويژه در اسلام و فرهنگ کشورهاي اسلامي بايد باعث اين رکود و درجازدگي کشورهاي اسلامي شده باشد هیچگاه از ذهنها زدوده نشده است. شاید این عامل در درک تاریخی ما از مفهوم علم باشد! دنياي مدرن را بدون علم و فناوري نوين نمیتوان درك كرد. ما ايرانيان و مسلمانان سهم عمدهای در پيشرفت تاريخ و در پيشرفت علم در مرحلهای از تاريخ داشتهایم، اما در شکلگیری دنياي جديد مبتني بر علم و فناوري نوين غايب بودهایم. اكنون كه دنيا كوچك شده است و جهاني شدن پدیدهای بديهي مینماید غيبت ما در دنياي كوچك و بسيار پيچيده جديد نه مطلوب است و نه ممكن، و نه کمکی میکند به درک درست تفاوت ما با دنیای مدرن! يا ما را در اين دنيا "مدیریت" ميکنند يا بايد خودمان را درگير كنيم. درگير شدن با اين دنياي جديد و بازيگر شدن در آن ممكن نيست مگر از طريق درك علم و فناوري و خرد مدرن كه زيربناي اين دنياي جديد شده است. تجربۀ ایرانیان از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی نشان میدهد که ما به دنبال الگوی خاص خودمان برای پیشرفت و توسعه هستیم. گر چه گاهی دنبالهروی از کشورهای توسعه یافته توصیه شده است و گاهی هم چسبیدن به سنت، معدل رفتار ما در صد سال اخیر نشان داده است که به دنبال الگویی از پیشرفت و توسعه را هستیم که مبتنی باشد بر سنتهایمان. این تعلق به سنت اما تاکنون مانع از آن شده که جوهرۀ دنیای مدرن و مفهوم مدرنیت را درک کنیم. این مدرنیت مبتنی است بر خرد مدرن که آن هم مترادف است با علم نوین. علم نوین مفهومی است متفاوت با آنچه ما تاکنون علم مینامیدیم. برای درک این تفاوت هم به مبحث مفهومسازی میپردازم هم به تفصیل وجوه تمایز مفهوم سنتی علم و مفهوم نوین آن را بر میشمارم. مفهوم علم براي ما با تاريخ تحولات تاريخي، بهويژه تحول مفهوم مدرسه بعد از تأسيس نظاميهها، بهگونهاي عجين شده است كه درک و پذیرش تفاوت آن با مفهوم علوم ديني و روشهاي آن به سختي امكانپذير است. اين خلط مفهومي، يا عدم درك مفهوم نوین علم و نیز شرایط تاریخی کشورهای اسلامی، موجب بروز حرکتهایی به دفاع از مفهوم جدیدی از علم دینی شده است. با تفکیک دو مفهوم علم دینی انحصاری و علم دینی تخصیصی ميتوان مرز اين مفهومبندي جديد را روشن كرد. مفهوم علم ديني تخصيصي مغايرتي با مفهوم علم نوين ندارد، اما مفهوم علم ديني انحصاري نقيض مفهوم علم نوين است و بايد به اين تناقض توجه كرد. چالش اجتماعی اخیر ما ایرانیان بر سر مفهوم نافع بودن و چگونگی علم دینی حرکتی است که به ناچار تمایزهای مفهومی علم را در ایران روشن خواهد کرد. ما هنوز راهی طولانی در پیش داریم تا گفتمان مفهوم علم در ایران شدّت بگیرد و ایران را وارد مرحلۀ نوینی کند.
هر الگویی برای پیشرفت و توسعۀ ایران باید راه را برای گسترش این گفتمان تا درک قطعی مدرنیت بگشاید. نقد مدرنیت صرفاً بر مبنای سنت و با خرد سنتی راه به جایی نخواهد برد. از این جهت چارهای نمیبینم جز اینکه علم را در کشور معماری کنیم. این معماری ظرافتهای گستردهای دارد که در این تکنگاشت به آنها اشاره کردهام. ما چارهای نداریم جز درک مدرنیت و در این راه معماری بومی علم همزمان به ما الگوی بومی خودمان را به دست میدهد. زمانی به این الگو دست پیدا خواهیم کرد که معماری را به سرانجام رسانده باشیم.
مفهوم علم نوین، علم سنتی و موانع توسعه در ایران
نوع:
موضوع:
زبان:
زبان اصلی:
انتشارات:
محل انتشار:
تعداد صفحات:
96
سال:
1393
شابک:
0- 6- 94401 -
نظر:
شماره:
22
فایل منتشر شده: