نظریه پیشرفت اسلامی- ایرانی دارای مبانی متعددی چون: انسانشناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی، ارزششناسی و غایتشناسی و ... است که ریشه در وحی و آموزههای وحیانی داشته و قابلیت تحلیل و تعلیل با رویکردهای متفاوت تجربی- تجریدی شامل علوم طبیعی و ماوراءالطبیعی اعم از حسی- تجربی، عقلی- تجریدی و عرفانی- تجردی را دارا است. از جمله آن رویکردها، رویکرد عرفانی است و انسانشناسی وحیانی با رویکرد عرفانی مبنایی بسیار مهم و تأثیرگذار در نظریه یاد شده میباشد. به گونهای که اگر انسان در عرف عرفان و با قرائت عرفانی مورد شناخت و سنجش قرار گیرد نظریه پیشرفت اسلامی معنا و مصداقی عالی و متعالی یافته و پیشرفت در تراز منزلت انسان در جهان خلقت و ترازوی قرآن در جهان شریعت مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و واژههایی چون: تعالی، تکامل، ترقی، تصعید، صیرورت و ... با واژههایی چون: توسعه، پیشرفت و ... در یک شبکه معنائی و در مقیاس انسان کامل و فرد و جامعه مطلوب تفسیرپذیر خواهد بود. برای دستیابی به نظریه پیشرفت اسلامی- ایرانی و تعریف و تدوین مدل و الگوی جامع و کامل، ضروری است که به تعریف منطقی و قرآنی انسان با هدف شناخت ماهیت و معرفت به هویت او پرداخته و مؤلفهها و ویژگیهای هر تعریفی را بیاوریم تا تمهیدی برای فهم و شهود یا درک و دریافت انسان وحیانی با رویکرد عرفانی گردد و انسان در شعاع اندیشه شهودی و افق بینش عرفانی مظهر جمال و جلال الهی، غایت خلقت و هدف شریعت میباشد و در نتیجه پیشرفتی معنادار خواهد شد که با انسان عرفانی همگرایی بلکه هماهنگی کامل داشته باشد و نه با انسان عرفی که در جهانبینی ماتریالیستی، بینش امانیستی، گرایش لیبرالیستی و منش سکولاریستی تنها دارای جنبههای مادی و عرضی یا آفاقی است، در حالی که انسان عرفانی با منبع و مبنای وحیانی دارای جنبههای جامع: عقلانی، نفسانی و جسمانی است، اگرچه جنبه عقلانی- نفسانیاش دارای اصالت و جنبه جسمانیاش دارای اهمیت میباشد.