در طول تاريخِ زندگی بشر، «هماهنگي و سازگاری با طبيعت» مهمترین راهکار حفظ بقای انسان بوده است. با ورود به مرحله جديد و آموختن چگونگی بهرهبرداری از محيط، نوعي تحول در روابط انسان و محيط به وجود آمد، ولی چندان قابل توجه نبود. در دهههای اخير، تحت تأثير اندیشهها و نظریههای توسعهای، زمینههای تسلط فزاینده بشر بر طبيعت فراهم شد و تعادل گذشته به زيان «طبيعت» به هم خورد. ورود آلایندههای صنعتي و آلودگیهای زیستمحیطی، تخريب مراتع و جنگلها، فرسايش خاک، مصرف فزاينده منابع تجديدپذير و ... از جمله نتايج اين رويارويي بود. با نمايان شدن عمق فاجعه تخريب محيط و ناکارآمدي مکاتب توسعه، از دهه70 «الگوی توسعه پايدار» به عنوان نوشداروی رفع معضلات مذکور به جامعة جهانی ارائه گرديد و در ابعاد متفاوت (اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و ...) و سطوح مختلف مکانی (بینالمللی تا محلی) مورد کاربرد قرار گرفته است. با گذشت بيش از 40 سال از ارائه اين الگو هر چند موفقیتهای زيادی در زمینه حفاظت از محیطزیست و توسعه اقتصادی- اجتماعی کسب گرديد؛ اما باز هم در تعاريف و مفاهيم اين الگو بر مسائل مادی زندگی بشر و حفظ محیطزیست جهت بهرهبرداری در آينده و نوعی جنبه طلبکارانه بشر از طبيعت، تأکيد شده است. اين در حالی است که نه تنها بر جنبههای معنوی، اخلاقی و روحی بشر به عنوان بعدی از توسعه توجه نشده است، بلکه تأثيرات نوع جهانبینی و مبانی فکری و فلسفی انسانها بر حفاظت از محیطزیست (به عنوان بخشی از جهان هستی) و تحقق توسعه پايدار مورد غفلت قرار گرفته است. لذا در پاسخ به مصاديق مذکور و به علاوه انتشار اين تفکرات از مبانی فکری و فلسفی غرب، که تفاوت اساسی با مبانی نظام اسلامی از يک سو و شرايط داخلی ايران از سوی ديگر دارد، الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت به عنوان نظریهای جامع، جهت پيشرفت مادی و معنوی انسان امروز و نسلهای آينده و در چارچوب شرايط داخلی ايران، در سالهای اخير توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی ايران مطرح گرديد. در اين پژوهش که از نوع مطالعات توصيفي- تحليلي با رويکرد سيستمي است، با در نظر گرفتن بديع بودن موضوع، سعی گرديد ابتدا تشريح مبانی نظری مرتبط با بحث اشاره، سپس الگوی اسلامی- ايرانی پيشرفت تشريح و در ادامه به صورت کاربردی وضعيت موجود يک منطقة نمونه بررسی گردد. سرانجام به صورت تئوريک بر تعيين جايگاه نواحی روستايی و مطالعات محيطی در الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت، اقدام شود. الگوی نهايی با عنوان "پيشرفت روستايی" که هم دربردارندة اهداف و آرمانهای توسعه پايدار روستايی است و هم فراتر از آن با بومیگرایی از يک سو و برخورداری از آموزههای دينی و معنوی از سوی ديگر، راهکارهای مناسب و عملی در اين راستا دارد، معرفی، تبيين و تشريح میگردد. لذا با کاربرد مدلهای مختلف ابتدا توان محيط ارزيابی و وضعيت پايداری آن بررسی و در نهايت ميزان تخريب و ناپايداری منطقه تعيين گرديد. که اين موارد به عنوان کاربردیترین شیوههای بررسی و تبيين وضع موجود جهت تدوين الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت بوده و در نهايت جايگاه مطالعات محيطی و روستايی در اين الگو مشخص و ارائه شده است. حاصل کاربرد مدلهای مذکور و تبيين جايگاه مطالعات محيطی و روستايی در الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت نتايجی را به شرح زير در بر داشته است:
مقايسه بين نقشههای کاربری بهينه با اراضی در وضع موجود منطقه نشان میدهد که 83% کاربریهای وضع موجود با کاربری بهينه دارای تطابق نسبی و يا هیچگونه تطابقی نداشته و نوعی ناپايداری در بهرهبرداری از محيط وجود دارد. بررسی تعداد 41 شاخص در ابعاد مختلف در چارچوب DSR نيز نشان داد که از مجموع شاخصهای محيطی80%، شاخصهای اقتصادی 27% و شاخصهای اجتماعی 20% در شرايط ناپايدار قرار دارند. نتايج حاصل از مدل تخريب نيز نشان داد که: هيچ واحدکاری به لحاظ دامنه تخريب فاقد محدوديت نيست. از ديدگاه تحليل در سطوح روستايی نيز بيش از30 % روستاها دارای محدوديت توسعه بوده است. بنابراين واضح است که الگوهای توسعه غربی و به ويژه توسعه شتابان در دهههای اخير در منطقه بسيار ناموفق بوده، از طرفی شرايط منطقه در وضعيت ناپايداری قرار دارد. البته لازم به توضيح است که خوشبختانه بعد از پيروزی انقلاب اسلامی اقدامات مهمی صورت پذيرفته و زيربناهای حرکتهای بزرگ تا حدودی مهيا گرديد؛ اما تحت تأثير مبانی نظری منتج از راهبردهای غربی، در واقع رشد و توسعه در ابعاد فيزيکی و حول محول اقتصاد مد نظر بوده است. لذا بر اين اساس مشخص گرديد که مدلهای مذکور با توجه به رويکرد بومیگرایی در آنها، میتوانند در تبيين وضعيت موجود هر منطقه و ارائه راهکار در راستای تحقق توسعه پايدار روستايی موفق عمل کنند. به علاوه نتايج نشان داد که در آخرين الگوها و پارادایمهای موجود نيز نواقصی با توجه به مبانی فکری و فلسفی آنها وجود دارد که ضرورت ارائه الگويی بومی و منتج از اندیشهها و مبانی فکری و فلسفی اسلامی جهت تحقق و تکميل الگوی توسعه پايدار، به منظور حفاظت از محيط از يک سو و از سوی ديگر ارج نهادن بر ابعاد مادی و معنوی انسان روستايی را انکارناپذیر میسازد؛ چراکه در اندیشههای غربی که از نتايج آن ارائه الگوی توسعه پايدار نيز بوده است، اصالت فردی، مادی و تک ساحتی بودن به همراه نوع نگاه خاص به انسان و به عنوان موجودی مشابه ساير جانداران و با تفاوت در عقل که وی را مجهز به ابزار عقل میداند و شرايط را برای تسلط بر آنچه میخواهد فراهم میکند، در اولويت و از اهداف اصلی است. ديگر نتايج اين پژوهش نشان داد که مطالعات محيطی و روستايی میتواند به عنوان بخشی از مطالعات وضع موجود با توجه به شرايط خاص انسانی و طبيعی اين مناطق، جايگاه مشخصی در الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت داشته باشد. همچنين مشخص گرديد که الگوی پيشرفت روستايی به عنوان الگويی جامعتر و فراتر از اهداف پارادايم توسعه پايدار روستايی میباشد؛ و نه تنها اهداف اين پارادايم بینالمللی را محقق، بلکه شرايط بهتری را بر مبنای اندیشههای اسلامی در خصوص محیطزیست و توسعه ارائه خواهد داد. به عبارت ديگر با تمرکز بر ابعاد مختلف حيات بشر، اصالت مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، دو ساحت انسان و بالاخره عدم جدايی بين انسان و طبيعت میتواند در اين زمينه بسيار کارساز باشد.
الگوهای نوین توسعه پایدار روستایی با تاکید بر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
نوع:
موضوع:
زبان:
زبان اصلی:
انتشارات:
محل انتشار:
تعداد صفحات:
81
سال:
1393
شابک:
9- 02 - 7611
نظر:
شماره:
14
فایل منتشر شده: